کد مطلب:50566 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:191

آداب مراقبه و محاسبه











به منظور اینكه مراقبه و محاسبه بدرستی و بر اساس سامانی مناسب صورت گیرد برای آن آدابی برشمرده و مراحلی تنظیم نموده اند كه عبارت است از: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه.[1] .

مشارطه در لغت به معنای شرط كردن با كسی است،[2] و در اصطلاح اهل سلوك عبارت از آن است كه انسان برای اصلاح خویش عزم نماید و با خود شرط كند كه مرزهای الهی را پاس بدارد و خلاف عهد و پیمان الهی عمل نكند و موجبات خشم خداوند را فراهم نسازد و در اطاعت حق كوتاهی نورزد و تا آنجا كه برایش ممكن است به خیر و نیكی اقدام نماید و گفته اند كه بهتر است كه این عمل در آغاز روز باشد.[3] .

امام خمینی (ره) در این باره می نویسد:

[صفحه 426]

«مشارطه آن است كه در اول روز مثلا با خود شرط كند كه امروز بر خلاف فرموده ی خداوند تبارك و تعالی رفتار نكند. و این مطلب را تصمیم بگیرد. و معلوم است یك روز خلاف نكردن امری است خیلی سهل، انسان می تواند به آسانی از عهده برآید. تو عازم شو و شرط كن و تجربه نما، ببین چقدر سهل است. ممكن است شیطان و جنود آن ملعون بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند، ولی این از تلبیسات آن ملعون است، او را از روی واقع و قلب لعن كن و اوهام باطله را از قلب بیرون كن و یك روز تجربه كن، آن وقت تصدیق خواهی كرد.»[4] .

حقیقت مشارطه تجدید عهد با خداست و اینكه انسان با خود تعهد كند كه دیگر عهد الهی را فراموش نكند و در پیمان فطرت خیانت روا ندارد، زیرا همه ی تباهیها از فراموش كردن و پشت كردن به عهد الهی و پیمان فطرت است.[5] .

امیرمومنان علی (ع) فرموده است:

«و اصطفی سبحانه من ولده انبیاء اخذ علی الوحی میثاقهم و علی تبلیغ الرساله امانتهم، لما بدل اكثر خلقه عهد الله الیهم فجهلوا حقه و اتخذوا الانداد معه و اجتالتهم الشیاطین عن معرفته و اقتطعتهم عن عبادته. فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاءه، لیستادوهم میثاق فطرته و یذكروهم منسی نعمته.»[6] .

خدای سبحان از فرزندان آدم پیامبرانی برگزید و هر یك به زبان وحی پیمان او را شنید، كه امانت او را نگاه دارد و حكم خدا را به دیگران برساند و این هنگامی بود كه بیشتر آفریدگان از فطرت خویش بگردیدند و طومار عهد در نوردیدند، حق او را نشناختند و برابر او خدایانی ساختند. شیطانها آنان را از خداشناسی به گمراهی كشیدند و پیوندشان را با پرستش خدا بریدند. پس هر چند گاه پیامبرانی فرستاد و به وسیله ی آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق فطرت بگزارند و نعمت فراموش كرده را به یاد آرند.

پس باید پیوسته بر پایبندی به عهد و پیمان ربوبی و میثاق فطری و بیرون نشدن از فرمان الهی عزم نمود و با خود شرط كرد كه آن را پاس داشت و در تمام مدت شرط، این امر را مراقبت نمود.

[صفحه 427]

بنابراین دومین اقدام در این روش، مراقبت است، یعنی انسان شرطی را كه كرده و عهد و پیمانی را كه بسته حفاظت نماید و مراقب نفس خود باشد و پیوسته ظاهر و باطن خود را بنگرد و در اعمال و رفتار خود دقت نماید تا نافرمانی حق نكند و خلافی از او صادر نشود و در تمام احوال خود را مراقبت كند تا از آنچه بدان عازم شده و عهد كرده است تخلف نكند،[7] و این پایبندی به عهد و وفاداری به پیمان است كه آدمی را بدرستی حفظ می نماید، بلكه چیزی استوارتر از آن در حفظ آدمی نیست، چنانكه امیرمومنان (ع) فرموده است:

«ان الوفاء توام الصدق و لا اعلم جنه اوقی منه.»[8] .

همانا وفا همزاد راستی است و هیچ سپری چون وفا بازدارنده- از گزند- نیست.

برای اینكه انسان بتواند بدین عهد و پیمان وفا نماید و خود را حفظ كند، باید به حقیقت مراقبت توجه داشته باشد، یعنی در هر حال خدای متعال را حاضر و ناظر ببیند و بداند كه او بر همه چیز آگاه است و همه چیز در ید قدرت اوست. امیرمومنان علی (ع) چنین سفارش فرموده است:

«اتقوا معاصی الله فی الخلوات فان الشاهد هو الحاكم.»[9] .

از نافرمانی خدا در نهانها بپرهیزید، چه آن كه بیننده است، هم او داوری كننده است.

توجه به این امر كه خدای لطیف و خبیر از درونها آگاه است و پنهانیها را می داند و بر اعمال و رفتار بندگان مراقب است و پیوسته بر آدمی و آنچه می كند حاضر و ناظر است و نهانخانه ی دلها بر او آشكار است و بر زوایای درون انسان واقف است،[10] انسان را به حقیقت مراقبت می رساند و این توان را فراهم می سازد كه آدمی خود را در برابر میل به مرزشكنی حفظ نماید و نفس سركش را مهار بزند. امیرمومنان علی (ع) در خطبه ای تربیتی چنین راه نموده است:

«فرحم الله امرءا راقب ربه و تنكب ذنبه و كابر هواه و كذب مناه، امرءا زم نفسه من التقوی بزمام و الجمها من خشیه ربها بلجام، فقادها الی الطاعه بزمامها

[صفحه 428]

و قدعها عن المعصیه بلجامها، رافعا الی المعاد طرفه متوقعا فی كل اوان حتفه دائم الفكر.»[11] .

خدا رحمت كند انسانی را كه همیشه پروردگارش را در نظر دارد و از گناه كناره گیرد و با خواهش دل بجنگد و آرزوی دنیایی خود را تكذیب كند، آن انسانی كه نفس سركش خود را به مهار تقوا و پرهیزگاری مهار كند و با لگام ترس از پروردگار خویش دهنه بر دهانش زند و مهارش را به سوی طاعت و فرمانبرداری خدا كشاند و با لگامی كه بر آن زده است از نافرمانی و معصیت بازش دارد، آن بنده ای كه دیده به روز معاد دوزد و هر آنی انتظار مرگ خود را دارد و پیوسته در تفكر و اندیشه به سر برد.

هر چه آدمی به مرتبه ی بالاتری از این گونه مراقبت دستی یابد، پایبندی اش به عهد و پیمان الهی بیشتر می شود و بالطبع این روش بیشتر به بار می نشیند.

«طوبی لمن راقب ربه و خاف ذنبه.»[12] .

خوشا به حال آن كه همیشه خدا را در نظر دارد و از گناه خویش بیم دارد.

البته همه اینها متوقف بر عزم آدمی بر مراقبت خویش و التزام به عهد و پیمان الهی است و نباید اجازه داد كه عوامل بازدارنده از بهره گیری از این روش مانع ایجاد نمایند و انسان را به انصراف یا سستی بكشانند. امام خمینی (ره ) در این باره چنین سفارش فرموده است:

«در تمام مدت شرط (باید) متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل كردن به آن و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد كه امری را مرتكب شوی كه خلاف فرموده ی خداست، بدان كه از شیطان و جنود اوست كه می خواهند تو را از شرطی كه كردی بازدارند، به آنها لعنت كن و از شر آنها به خداوند پناه ببر و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو كه من یك امروز با خود شرط كردم كه خلاف فرمان خداوند تعالی نكنم، ولی نعمت من سالهای دراز است به من نعمت داده، صحت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و مرحمتهایی كرده كه اگر تا ابد خدمت او كنم از عهده ی یكی از آنها برنمی آیم، سزاوار نیست یك شرط جزئی را وفا نكنم. امید است ان شاء الله شیطان

[صفحه 429]

طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید. و این مراقبه با هیچ كاری از كارهای تو، از قبیل كسب و سفر و تحصیل و غیرها، منافات ندارد. و به همین حال باشی تا شب كه موقع محاسبه است.»[13] .

بدین ترتیب سومین اقدام در این روش، محاسبه است، یعنی انسان در هر شبانه روز وقتی را معین كند كه در آن به حساب نفس خویش برسد و كرده ها و ناكرده ها، و طاعتها و معصیتها را رسیدگی و حسابرسی نماید،[14] و خود حساب خویش را برسد، پیش از آنكه فرصت بگذرد و امكان اصلاح و اقدام از آدمی گرفته شود و به حسابش برسند، به بیان علی (ع):

«عباد الله، زنوا انفسكم من قبل ان توزنوا و حاسبوها من قبل ان تحاسبوا.»[15] .

بندگان خدا! (كردار و گفتار) خود را بسنجید، پیش از آنكه آن را بسنجند، و حساب نفس خویش را برسید، پیش از آنكه به حسابتان برسند.

خردمندی اقتضا می كند كه آدمی از فرصت داده شده در زندگی این جهانی بخوبی بهره ببرد و انسان تا به عملكرد خود نپردازد و ضعفها و قوتهایش را بررسی نكند، امكان اصلاح و تصحیح مسیر و شكرگزاری نمی یابد. امیرمومنان (ع) در نامه ی تربیتی خود به فرزندش حسن (ع) چنین یادآور شده است:

«بادر الفرصه قبل ان تكون غصه.»[16] .

فرصت را غنیمت دان پیش از آنكه از دست برود و اندوهی گلوگیر شود.

از جمله عوامل تعیین كننده در سود و زیان آدمی در زندگی، محاسبه ی خویش است. آن كه به حساب خود می رسد، می تواند از فرصتها بهره مند شود و آن كه از این امر غفلت می ورزد، خود را تباه می سازد، چنانكه امیرمومنان (ع) فرمود:

«من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر.»[17] .

آن كه حساب نفس خود كرد سود برد و آن كه از آن غافل ماند زیان دید.

البته این محاسبه باید بدرستی صورت گیرد و در همه ی جوانب زندگی آدمی جاری شود. از امام عسكری (ع) روایت شده است كه شخصی از امیرمومنان علی (ع) پرسید: چگونه انسان خود را محاسبه كند؟ حضرت فرمود:

[صفحه 430]

«اذا اصبح ثم امسی رجع الی نفسه و قال یا نفس، ان هذا یوم مضی علیك لا یعود الیك ابدا و الله سائلك عنه فیما افنیته، فما الذی عملت فیه؟ اذكرت الله ام حمدته؟ اقضیت حق اخ مومن؟ انفست عنه كربته؟ احفظته بظهر الغیب فی اهله و ولده؟ احفظته بعد الموت فی مخلفیه؟ اكففت عن غیبه اخ مومن بفضل جاهك؟ ا اعنت مسلما؟ ما الذی صنعت فیه؟ فیذكر ما كان منه فان ذكر انه جری منه خیر حمد الله عز و جل و كبره علی توفیقه و ان ذكر معصیه او تقصیرا استغفر الله عز و جل و عزم علی ترك معاودته.»[18] .

چون انسان شب را به روز و روز را به شب می آورد، شبانگاه باید به خویش بازگردد و به خود بگوید: امروزت گذشت و دیگر بازنمی گردد و خداوند از تو پرسش خواهد كرد كه این روز را چگونه سپری كردی و در آن چه كاری انجام دادی؟ آیا خدا را یاد كردی و آیا سپاس او را به جای آوردی؟ آیا حق برادر مومنت را ادا كردی؟ آیا گرفتاری او را رفع نمودی؟ آیا در نبود او از خانواده و فرزندانش نگهداری كردی؟ آیا پس از مرگش بازماندگانش را رسیدگی كردی؟ آیا با گذاشتن آبروی خود دیگران را از بدگویی نسبت به برادر مومنت بازداشتی؟ و آیا مسلمانی را یاری كردی؟ بالاخره در این روزی كه گذشت چه كردی؟ پس باید تمام آنچه را در این روز انجام داده است به یاد آورد، پس اگر كاری نیك از او سر زده است خدا را سپاس گزارد و او را بر این توفیق تكریم و تعظیم نماید و اگر در میان آنچه انجام داده است، گناهی یا كوتاهی ای یافت، از خدا آمرزش بخواهد و تصمیم بگیرد كه دیگر بدان سوی نرود.

پس انسان باید در آنچه شرط كرده است و در آنچه عهد و پیمان او شمرده می شود به حسابرسی خویش بپردازد و در این راه سستی ننماید و در صورت توفیق شكر گزارد و در صورت كوتاهی جبران نماید. امام خمینی (ره) درباره ی این مرحله از روش مراقبه و محاسبه می فرماید:

«(محاسبه) عبارت است از اینكه حساب نفس را بكشی در این شرطی كه با خدای خود كردی كه آیا به جا آوردی و با ولی نعمت خود در این معامله ی جزئی خیانت

[صفحه 431]

نكردی؟ اگر درست وفا كردی، شكر خدای كن در این توفیق و بدان كه یك قدم پیش رفتی و مورد نظر الهی شدی و خداوند ان شاء الله تو را راهنمایی می كند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و كار فردا آسانتر خواهد شد. چندی به این عمل مواظبت كن، امید است ملكه گردد از برای تو به طوری كه از برای تو كار خیلی سهل و آسان شود، بلكه آن وقت لذت می بری از اطاعت فرمان خدا و از ترك معاصی در همین عالم، با اینكه اینجا عالم جزا نیست، لذت می برد و جزای الهی اثر می كند و تو را ملتذ می نماید.

و بدان كه خدای تبارك و تعالی تكلیف شاق بر تو نكرده و چیزی كه از عهده ی تو خارج است و در خور طاقت تو نیست بر تو تحمیل نفرموده (است)، لكن شیطان و لشكر او كار را بر تو مشكل جلوه می دهند. و اگر خدای نخواسته در وقت محاسبه دیدی سستی و فتوری شده در شرطی كه كردی، از خدای تعالی معذرت بخواه و بنا بگذار كه فردا مردانه به عمل شرط قیام كنی. و به این حال باشی تا خدای تعالی ابواب توفیق و سعادت را بر روی تو باز كند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند.»[19] .

چهارمین اقدام در این روش، معاتبه است، یعنی اینكه پس از محاسبه و در صورت مشاهده ی كوتاهی و معصیت در شرط و عهد و پیمان، انسان در مقام تادیب نفس خود برآید و آن را سرزنش و ملامت كند و به نحوی مقتضی تنبیه و تادیب نماید.[20] .

اگر انسان در این امر كوتاهی ورزد و نسبت بدان واكنشی مناسب نشان ندهد، زمینه ی گستاخی نفس اماره و تباهی خود را فراهم نماید. امام علی (ع) در این باره هشدار می دهد و می فرماید:

«من لم یسس نفسه اضاعها.»[21] .

هر كه نفس خود را سیاست و تادیب نكند، آن را تباه كرده است.

طبع آدمی به گونه ای است كه اگر بدرستی تادیب و تربیت نشود و در مسیر نادرست خود واگذاشته شود، دیگر اصلاح آن بسیار دشوار و گاهی ناممكن می گردد. امیرمومنان (ع) چنین یادآور شده است:

«من اهمل نفسه فی لذاتها شقی و بعد.»[22] .

هر كه نفس خود را در لذتهای آن واگذارد، بدبخت شود و (از درگاه حق) دور گردد.

[صفحه 432]

بنابراین، روش مراقبه و محاسبه زمانی به بار می نشیند كه پس از محاسبه نسبت به آنچه شرط شده است، در صورت كوتاهی و نافرمانی و پیمان شكنی، انسان در مقام اصلاح برآید، چنانكه امیرمومنان بدین امر توجه داده و فرموده است:

«من حاسب نفسه وقف علی عیوبه و احاط بذنوبه و استقال الذنوب و اصلح العیوب.»[23] .

هر كه نفس خود را مورد محاسبه قرار دهد، بر عیبهای خویش آگاه شود و از گناهان خود مطلع گردد و (باید) گناهان خود را بزداید و عیوب خود را اصلاح نماید.

در این مرحله لازم است انسان به جبران كوتاهی و نافرمانی بپردازد و به تناسب خطا و گناهی كه صورت گرفته است، بر اساس روشهایی درست، اصلاحگری نماید تا سیر حركت تربیتی بسامان شود، به بیان امیرمومنان (ع):

«من ذم نفسه اصلحها.»[24] .

هر كه نفس خود را نكوهش كند، آن را به اصلاح و سامان آورد.

«من اجهد نفسه فی اصلاحها سعد.»[25] .

هر كه نفس خود را در اصلاح آن معاتبه نماید، نیكبخت شود.


صفحه 426، 427، 428، 429، 430، 431، 432.








    1. ن. ك: احیاء العلوم، ج 4، ص 362، المحجه البیضاء، ج 8، ص 150.
    2. لغتنامه ی دهخدا، ذیل واژه ی «مشارطه».
    3. ن. ك: جامع السعادات، ج 3، ص 93.
    4. چهل حدیث، ص 9.
    5. سیری در تربیت اسلامی، ص 320.
    6. نهج البلاغه، خطبه ی 1.
    7. ن. ك: نصیرالدین محمد بن محمد بن حسن طوسی، اوصاف الاشراف، به تصحیح و توضیح نجیب مایل هروی، چاپ اول، انتشارات امام، مشهد، 1361 ش. صص 89 -88، سید محمد حسین حسینی طهرانی، رساله ی لب اللباب در سیر و سلوك اولی الالباب، انتشارات حكمت، صص 119 -118.
    8. نهج البلاغه، خطبه ی 41.
    9. همان، حكمت 324.
    10. ن. ك: جامع السعادات، ج 3، ص 96.
    11. الكافی، ج 8، ص 172.
    12. شرح غررالحكم، ج 4، ص 238.
    13. چهل حدیث، ص 9.
    14. ن. ك: اوصاف الاشراف، صص 88 -87، رساله ی لب اللباب، ص 119.
    15. نهج البلاغه، خطبه ی 90.
    16. همان، نامه ی 31.
    17. همان، حكمت 208.
    18. التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسكری (ع)، الطبعه الاولی، تحقیق و نشر مدرسه الامام المهدی، قم، 1409 ق. صص 39 -38.
    19. چهل حدیث و صص 10 -9.
    20. ن. ك: جامع السعادات، ج 3، صص 101 -100، رساله ی لب اللباب، ص 120.
    21. شرح غررالحكم، ج 5، ص 246.
    22. همان، ص 258.
    23. همان، ص 399.
    24. همان، ص 445.
    25. همان، ص 258.